ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا | | از آسمان آمد ندا کای ماهرویان الصلا |
ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامنکشان | | بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما |
آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین | | ای جان مرگاندیش رو ای ساقی باقی درآ |
ای هفت گردون مست تو ما مهرهای در دست تو | | ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا |
ای مطرب شیریننفس هر لحظه میجنبان جرس | | ای عیش زین نه بر فرس بر جان ما زن ای صبا |
ای بانگ نای خوشسمر در بانگ تو طعم شکر | | آید مرا شام و سحر از بانگ تو بوی وفا |
بار دگر آغاز کن آن پردهها را ساز کن | | بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوشلقا |
خاموش کن پرده مدر سغراق خاموشان بخور | | ستار شو ستار شو خو گیر از حلم خدا |
# نوشتهٔ برديا در 12.12.07