10.21.2005

 
بعد از مدتها، باز دستم رو بریدم ـــ اون‌م با یه موجود بیچاره‌ای که هفت سال و نیم بود که آروم و بی‌خیال داشت تو سرم زندگی می‌کرد و اگه دست من مزاحمش نشده بود، حالاحالاها می‌تونست زندگی کنه ـــ احتمالاً، کنار بقیهٔ هم‌جنسهاش . . .

This page is powered by Blogger. Isn't yours?