11.19.2007
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما | زیرا نمیدانی شدن همرنگ ما همرنگ ما | |
از حملههای جند او وز زخمهای تند او | سالم نمانَد یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما | |
اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی | بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما | |
زین باده میخواهی برو اول تنک چون شیشه شو | چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما | |
هر کان می احمر خورد با برگ گردد برخورد | از دل فراخیها برد دلتنگ ما دلتنگ ما | |
بس جَرّهها در جو زند بس بربط ششتو زند | بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما | |
مادهست مریخ زمن این جا در این خنجر زدن | با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما | |
گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر | گر قیصری اندر گذر از زنگ ما از زنگ ما | |
اسحاق شو در نَحر ما خاموش شو در بحر ما | تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما |
این آقاهه هم وقتی سرحال باشه خوب مضمون الکی کوک میکنه: ماده بودن «مریخ» در این خنجر زدن (مریخ نماد «نر»ه و در ضمن، خدای جنگه) و این که زنها حریف جنگ آقاهه نیستن، سپر ساختن از ماه و دست آخر، «اسحاق شدن» در «نحر» (= کشتن ستوران)، که من نمیدونم منظورش اینه که «اسماعیل نباش» یا این که داره به روایت توراتی (که توش اسحاق قربانی میشه و نه اسماعیل) اشاره میکنه.
برای «shadidan»: «ش»اد از «دیدن»ت، ما که البته کلاً «سر بر آستان» و اینا؛ اما اونچه تصورم ازش [احتمالاً قابل] نامتعارف [بهحساب اومدن]ه، نه «قربانی شدن»، که خود «شدن»ه. این رو بخون:
و دست آخر، «اسحاق شدن» در «قایمباشک» (= «غایبموشک»!)، که من نمیدونم منظورش اینه که «اسماعیل نباش» یا این که داره به روایت توراتی (که توش اسحاق گرگ میشه و نه اسماعیل) اشاره میکنه.
مجدد: آآآی رفیق قدیم . . . اگه میدونستم که نوشتنْ چُنینی گَرد میتکونه از خاطرات بازیهای لفظی سالیان، حاشا که لحظهای درنگ میکردم . . .
نظرها:
نظرات
منظور این است که اسحق *قرار بود* شود؟ (یا اینکه تصورِ نامتعارفی از قربانیشدن دارید؟) این دوستِ ما در جاهای دیگری هم در همین سیاق از اسحق صحبت میکند: این کیست این این کیست این... اسحقِ قربانِ تواَم...
گویا در بینِ مسلمین هم اختلاف هست که آن طفلک اسمعیل بوده یا اسحق.
مهمتر: چه خوب که مینویسی و غزلهای زیبا منتشر میکنی.
www.shadidan.persianblog.ir
گویا در بینِ مسلمین هم اختلاف هست که آن طفلک اسمعیل بوده یا اسحق.
مهمتر: چه خوب که مینویسی و غزلهای زیبا منتشر میکنی.
www.shadidan.persianblog.ir
کسی که ایرادِ الکی میگیرد البته باید مواظب باشد خودش کلمهای جا نیندازد! غرضْ خرده(ی الکی)گیری از این حرف بود که در روایتِ تورات "اسحاق قربانی میشه نه اسماعیل"، و یک "قربانی" جا افتاد—پس سؤالام این بود: منظور این است که اسحق *قرار بود* قربانی بشود؟ و حالا میبینم که جملهی محلِ نزاع را میشود اینطور هم فهمید که در روایتِ توراتْ اسحق اسمعیل نمیشود، بلکه اسحق قربانی میشود! و غیرذلک. و باز: خوب است که مینویسی.
www.shadidan.persianblog.ir
Post a Comment
www.shadidan.persianblog.ir
نظرات