11.13.2007

 
هوس کرده‌م که «غزل» بخونم، و نیم‌بندـ‌تصمیمی گرفته‌م که از اون‌چه که خونده‌م، «نسخهٔ خودم» رو بذارم اینجا. این «نسخهٔ خودم»، یعنی یه چیزی که راه تهیه‌ش از «مثله کردن» غزل اصلی می‌گذره: فقط بیتهایی که [به نظر من] «خوب»ن، اون هم با خوانشی که شخصیِ من‌ه و به تصحیحی که من می‌کنم (و هیچ ربطی به هیچ چیزی جز «سلیقهٔ من» نداره، و حتی می‌دونم که لزوماً نزدیک‌تر به «اصل» نیست). انتخاب غزل هم به سلیقهٔ من‌ه، و من‌ه، من‌ه، و بالاخره من‌ه!

«من» البته یه وقتایی حتی پیشنهاد هم قبول می‌کنه! مرجع، فعلاً، غزلهای مولوی روی ری‌را ست، که ناگفته پیداست که لزوماً به‌ش «مقید» نیستم. به ترتیب پیش می‌رم و دونه‌دونه بخشهای خوش‌آیندم رو از غزلهایی که بخش خوش‌آیندی برام دارن می‌ذارم، و پیشنهادهایی رو که به گروه غزلهای بیست‌تایی‌ای که آخرین غزل رو ازش گذاشته‌ام مربوطن می‌بینم. غزلهای مولوی رو انتخاب کرده‌م، به‌این دلیل که معتقدم بهترین غزلهاش واقعاً از بهترین غزلهای «فارسی»ن و در عین حال، مجموعهٔ غزلهاش از پرمزخرف‌ترین مجموعه‌هایی‌ه که می‌شناسم. می‌خوام یک بار «تیغ» رو امتحان کنم، بی نگرانی از مقام گوینده و تاریخ و اهمیت روایی و تاریخی و امثالهم. «غزل» می‌خوام؛ نه حکمت، نه تاریخ و نه هیچ چیز دیگه.

گو این‌که الان توجهی به روایات و تاریخ و اینا ندارم، از اینها استقبال می‌کنم. بعضی‌شون رو البته می‌شه تو «گزیده غزلیات شمس» دکتر شمیسا یابید؛ اما فعلاً توجه جدی به‌شون ندارم. اگه چیزی گیرم بیاد اما، تو نسخه‌ای که دوست دارم به ریخت پی‌دی‌اف تروتمیزی درش بیارم، جاش می‌دم.

سعی می‌کنم که راست بگم و مرتب باشم!

نظرها:
چه ایدهءجالبی، فقط حواست باشد که اینجا هم مرتب بنویسی هرچی روکه خووندی.
 
چه خوب! راستش من هم يه مدته كه هي تصميم مي گيرم برم سراغ ديوار شمس و هي تنبلي مي كنم! حالا انگيزه ام بيشتر شد.
 
Post a Comment

نظرات Œ

This page is powered by Blogger. Isn't yours?