2.04.2005
اممم، مثل اينكه ميگن بوي «جنگ» مياد. بنده چون اصولاً بويي غير از بوي جنگ نميدم، دلم خواسته كه يك بار هم كه شده، «صلح» بنويسم --- خدا رو چه ديدين؟ يه وقت شايد جنگي شد و ديگه نتونستم و آرزو بهدل تشريفم رو از سر دنيا كم كردم!
صلح
صلح
جنبش گهواره
نغمهي لالايي
ريزش چشمهي شير
به لب غنچهي تر
پرپر پروانه
جيك جيك گنجشك
تابش چشم شناخت
تپش خواهش گنگ
نگه شوق و شكيب
بوسهي عشق و شتاب
خندهي دلكش گلهاي سپيد
--- به سر زلف عروس
جنبش گهواره
نغمه لالايي ...