7.04.2004

 
عمو تَكي گفت بده سوت سوت! اي داد و بيداد: فقط فكر من بيچاره و پولم باشين!

دارم «مادر» مي‌بينم و از ديالوگا لذت مي‌برم و از «فيلم». اين‌جاست كه معلوم مي‌شه «قالب» مي‌تونه از محتوا مهمتر باشه!

بالاخره ريموت رو درست كردم و تنظيم. مرضش، چهار تا ديود از همين 1N400x ها بود كه آداپتور رو يه‌طرفه كنن. يه‌كم فكر كافي بود كه بفهمم؛ نمي‌دونم چرا اين‌قدر طول كشيد. حواس برام نمونده مادر! ولي جاتون خالي، عجب اسباب‌بازي آسي‌ه! مشكل، فقط اينه كه نمي‌دونم چه‌جوري جاش بدم اون‌جا كه مي‌خوام. يني كه خيلي خوش گذشت؛ حالا بايد هم فرستنده و هم گيرنده‌ش رو بفرستم برا عمه‌م!

اين وسطا، يه مالتي‌تستر بازي‌اي هم كرديم كه حالي داد: مرضش فقط يه باز و بسته شدن بود كه حل شد، حالا يه‌هو پنج ولت پايينتر نشون مي‌ده!

بخشي از حقيقت: تو اين همه سال ويندوز بازي، يه برنامه درست و حسابي كه درست و درمون يه خط فارسي و لاتين رو بگيره و درست [ياد «سلام عليكم ...» بيفتين!] نگه داره نديدم. وقتي ديدم كه صابتك يه getline ش رو ريليز كرده خوشحال شدم؛ اما امروز كه بهش گفتم دي‌ال‌الش كن، گفت نمي‌شه! قراره يه پروپوزال [اَه!] براي گِت‌لاين بنويسم و اون درستش كنه و فري و طرح و اينا. به‌هرحال، خوبي همين كه هست، اينه كه من مي‌تونم باهاش يه‌چيزي مثل IPT بسازم. حال و حوصله مي‌خواد و يكي دوتا فيلتر و دو سه تا API بازي. دعا كنين بشه!

خلاصه كه وضع خرابه ...

نظرها: Post a Comment

نظرات Œ

This page is powered by Blogger. Isn't yours?