6.22.2004

 
دارم اولي رو پرينت مي‌گيرم و يكي ديگه رو هم مي‌خونم؛ اما اين پرينت مفلون اونقدر كند پيش مي‌ره كه اعصابم هد بين خوردد! اي ديگه، وقتي خر شدي، اينام پشتشه.
صابتك هم تو كوزه افتاد: اون اسپشيال پيشنهادي من، دو تا استك اضافي مي‌خواست كه احتمالا يه شري درست مي‌كنن. مي‌گفت كه پنج كيلو به «د پروگرام» اضافه شده!
عزم كرده‌ام كه تو قرارداداي بعدي، ترتيب بدم و اينا. خوبه مي‌گفت كه دوتاي ديگه، سر وي‌بي دعواشونه. بيچاره‌ها نمي‌دونن كه اين يكي ديگه نه!
زيور و علي پيداشون شد؛ بعد سه چهار سال كه عمري بود...

نظرها: Post a Comment

نظرات Œ

This page is powered by Blogger. Isn't yours?